تراژدی مدیریتی تیم فوتبال صنعت نفت آبادان


به گزارش اینجاخبر  صنعت نفت آبادان، فراتر از یک تیم فوتبال، نمادِ غرورِ شهری است که تاریخش با نفت گره خورده و بازسازی آن انقلابی در نگرش مدیریتی می‌طلبد. انتخاب سرمربی نه بر پایه هیاهو بلکه باید بر اساس سابقه اثبات‌شده در جوان‌پروری و اخلاق باشد.

بازگشت فراز کمالوند بر نیمکت صنعت نفت آبادان، نه یک انتخاب ورزشی که تسلیم در برابر توهم بود؛ توهمِ نجات‌بخشیِ فردی با پیشینه‌ای از بی‌ثباتی. با این بازگشت، حلقه‌ای جدید از تراژدی‌ تکراری شد که نه‌ تنها تیم را به ورطه سقوط کشاند، بلکه غرور شهروندی آبادانی‌ها را نشانه گرفت.

این مربی از دلِ زخم‌های بی‌شمار آبادان، از محرومیت‌های شهری تا حسرتِ شکوهِ فراموش‌شده فوتبال، نه راهکاری برای ساختن، بلکه اهرمی برای هیجان‌زدگیِ کاذب ساخت. او رتبه هشتم سال‌های گذشته را چونان پیروزی جاودانه ستود، حال ‌آنکه این رقم تنها پرده‌پوشی بر بی‌برنامگیِ مزمن بود.
در سایه این بزرگ‌نمایی، تخریب سیستماتیک رقیبان فکری آغاز شد؛ «پائولو سرجیوی» جوان‌گرا به شدت تخریب شد، «طالب ریکانیِ» وفادار آماج اتهام‌های ناجوانمردانه قرار گرفت، و پیشکسوتان فوتبال شهر مورد بی مهری واقع شدند. اما تراژدی صنعت نفت، تنها به میدان محدود نبود، اختیارات بی‌حدوحصر مربی در سایه مدیریت ضعیفِ مدیرعاملی بی‌تجربه و ناکارآمد، سلسله‌مراتب باشگاه را از هم پاشاند.

او نه مربی، که سایه‌ای سنگین بر تمام تصمیمات بود. اخلاق حرفه‌ای قربانی زیاده‌خواهی شد. حمله به پیشکسوتان و ممانعت از تقدیر بازیکنان در برابر هواداران، مرزهای اعتماد را درهم شکست، رسانه‌ها در تارِ وعده‌های پوشالی گرفتار آمدند؛ فضایی از قول‌های مبهم، نقد سازنده را خفه و بسیاری را به سکوتی تحمیلی کشاند.

جوان‌گرایی، تنها راه نجات باشگاه، قربانیِ شتاب واهی برای نتایج فوری شد. بازیکنان کهنه‌کار بالای ۳۰ سال نه‌تنها امیدی نیافریدند، که آینده را نیز به رهن گرفتند. عدم صعود به لیگ‌برتر در فصل گذشته، هرچند تلخ، اما آموزنده بود.
خیانت به خرد جمعی نادیده گرفتن هشدارها درباره سابقه سرمربی پیشین از جمله محرومیت دوساله‌اش ، معامله با اخلاق حرفه‌ای و نفی آینده‌سازی (بی‌اعتنایی به جوانان و آکادمی هر بازیکن جوانی که به تیم اصلی راه می‌یابد، گامی به سوی استقلال از چرخ مخرب خریدهای پرهزینه است؛ پایان بخشیدن به قراردادهای پنهانی، مذاکرات و فشارهای خارج از چارچوب باید به شدت مورد توجه قرار گیرد و احترام به هواداران و پیشکسوتان می بایست سرلوحه کار قرار گیرد . چرا که تحقیر آنان، شکستن حرمت هویت جمعی آبادان است.

داستان مربی مذکور در آبادان، روایتی تلخ از تکرار تاریخ بود. اما در دل این ویرانه‌ها، گنجینه‌ای از درس‌ها نهفته است. باشگاه‌ها با اعتمادِ هواداران زنده‌اند، با اخلاق اعتبار می‌یابند و با جوانان جاودانه می‌شوند. صنعت نفت، اگر این سه گوهر را بپاید، نه‌تنها برمی‌خیزد، که می‌تواند الگویی برای فرار از تراژدی‌های مدیریتیِ تکرارشونده فوتبال ایران باشد.

https://injakhabar.ir/10063کپی شد!