جای شرم دارد

به گزارش اینجاخبر    یادداشت عباس مدحجی بمناسب سوم خرداد‌، سالروز آزادسازی خرمشهر / ‌این یادداشت در شماره ی سوم خرداد روزنامه ی خوزی ها منتشر شد

 

❇️ گمان میکنم چهل سال کافی باشد برای گذر از شعار به عمل. چهلمین سالگرد آزادسازی خرمشهر را در حالی جشن میگیریم که بعید میدانم حتی یکی از آن شعارهای حماسی و پرطمطراق رنگ واقعیت به خود گرفته باشد. صراحتا باید گفت کاش خرمشهر چهل سال به حال خود رها میشد که باز وضعیتش از خروجی اکنون مدیریت چهل ساله اگر بهتر نمیشد، حداقل بدتر هم نمیشد. شهری که در جنگ هشت ساله پیشانی نظام شد و فتح الفتوحش سرنوشت جنگ را عوض کرد اکنون خود درگیر سرنوشت نه چندان مبارکی ست که ذره به ذره وجودش را خورده. باید پذیرفت در شهری که قدم به قدم عراقی ها از آن عقب نشستند، محرومیت ها چهل سال است که قدم به قدم پیش رفته و فتح کرده اند.

❇️ خیلی شرم میخواهد که چهل سال بعد از آزادی شهری که با ضمانت خون سه هزار شهید (وبه روایت خاطرات مرحوم هاشمی شش هزار شهید) فتح میشود، شعار قاطبه ی مردم بعد از “خرمشهر آزاد شد” با دنباله “اما آباد نشد” ختم شود. خیلی شرم میخواهد که اکنون روی قله ی عملکرد چهل ساله برای خرمشهر بایستیم و جز رد رنج و محنت بر چهره ی این عزیز کرده ی کشور نبینیم. خیلی شرم میخواهد به چشمان دشمن از پسِ مرزشلمچه نگاه کنیم و بگوییم چهل سال است که پسش گرفتیم اما نیم نگاهی به آنچه براو گذشته و میگذرد از سر لطف و غیرت نکردیم. خرمشهر امروز بیش و پیش از داغ ۵۷۶ روزه در اسارت دشمن، از کم کاری، کم بینی، کم لطفی و کم فهمی چهل ساله کسانی رنج میبرد که قدر میراث شهدا را ندانسته اند.

❇️ نیم نگاهی حتی سرسری و نه نافذ به شهر کافی ست تا بفهمیم چه کرده و میکنیم با این گوهر اقتدار. شهری که روزی نماد اقتدار سپاه اسلام بود و میشد با آبادی اش ثابت کرد که آزادیش هم درست و به حق بوده اکنون هم دست کمی از چهل سال پیش ندارد. نه مسولان کشوری که سالی یکبار و برای سان دیدن و سخنان حماسی به خرمشهر می آیند برایش کاری کردند و نه مسولان محلی منصوب و منتخب. خرمشهر علاوه بر آن دچار چالش جدی حلقه ی مفقوده ی چهره های شاخص و موثر شهری ست. کسانی که پیش از این در موقعیت های علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی مذهبی شهر را حمایت و حفظ و مدیریت میکردند بعد از جنگ هیچگاه نه جایگاه قبلی خود را یافتند و نه به شهر برای اسکان بازگشتند.

❇️ تخریب جنگ از یک سو، فقدان این حلقه مهم که رابطه و اعتماد متاقبل با مردم داشتند از سویی دیگر بمانند دو لبه ی قیچی گلوی خرمشهر را فشردند. دستهایی که میتوانستند با توسعه، اصلاح و ایجاد زیرساختهای عمرانی و اقتصادی که پتانسیلش به وفور در خرمشهر یافت میشد [ از شرکتهای معروف صابونسازی و نوشابه سازی گرفته تا بندری که فاصله اش با راه آهن و فرودگاه و راه زمینی چند کیلومتر بیش نیست] با عدم حمایت اقتصاد و عمران و برخی هم طمع به بقایای شکوه اقتصادی برای مصادره به مطلوب اشخاص و جریانها، لبه های قیچی را فشرند و آنچه امروز در تن رنجور خرمشهر میبینیم همان نفسی ست که از باریکه گلوی شهر میگذرد.

❇️ نام و یاد خرمشهر ملی و حماسه اش بعلت نقطه عطف طولانی ترین جنگ معاصر خاورمیانه فراملی ست و اگر جمهوری اسلامی میخواهد برق نشان افتخار خرمشهر چشم طمعکاران به این خاک را کور کند اول باید آن را محکم و استوار بسازد. نگینی شود برای مایه ی غرور و افتخار ملی که حتی یک وجب هم از خاک کشور نصیب اجانب نشد. و ثابت کند وطن آنقدر ظرفیت دارد که حتی دورترین نقاط مرزش را همانطور که حفظ میکند، آباد و خرم هم کند. دوره شعار و حماسه سرایی سالهایت که سرآمده و مسولان نابلد امر فقط استمرارش را بلدند. شاید آنان که جان و خون و دست و پایشان را در خرمشهر جاگذاشتند اگر زنده بودند امروز خرمشهر چنین نبود. کاش متولیان امر میفهمیدند چقدر سنگین است شنیدن جمله ی: “دیگه خرمشهر جای موندن نیست” از کسانی که سالهاست صبورانه به امید بهبود شرایط به معنی واقعی کلمه جان کندند تا خرمشهر خرم شود.

 

https://injakhabar.ir/355کپی شد!
۱