… و ناگهان زود دیر میشود!
به گزارش اینجاخبر عباس مدحجی در یادداشتی به مناسبت عید سعید فطر نوشت :
۱⃣⬅️ این دومین عید فطری ست که در بوران کرونا بر ما گذر میکند . نزدیک به دوسال است که جهان در تب کرونا میسوزد و نه دعاها آنچنان کارساز بوده و نه داروها. بیش از یکسال است که هر روز را با خبر مرگ تنی چند از نزدیکان ، همشهریان یا هموطنان می آغازیم و با بیم و امید به فردایی شاید! بهتر به پایان میبریم.
۲⃣⬅️ پیش از این کمتر کسی می اندیشید روزی جهان این چنین پای ویروسی ناچیز درمانده و مستأصل گردد. ناموجودی که بی رحمانه دستِ رد به سینه ی هیچ کَس نزند و جوانان و عزیزان و نازنینانمان یک به یک طعمه اش گردند . لیست آگهی های ترحیم را که مرور کنیم بغض نبودن ها لبخند خاطرات را مچاله میکند و ناخودآگاه فکر میکنیم کِی است که نوبت ما برسد. این دو عید فطر اخیر با تمام اعیادمان فرق میکنند. باید به یاد خیلی ها باشیم، از خیلی ها طلب حلالیت کنیم و خیلی های دیگر را حلال کنیم. کسانی که تا عید قبلی پیشمان بودند و چه بسا هنوز پیام هاشان و آخرین چت هایشان در موبایلمان ذخیره باشد و امروز دیگر چهره در نقاب خاک دارند . مرور خاطرات به لعنت بر این شرایط میچربد، بخار ناله و افسوس متصاعد میشود و آنچه در ظرفِ ظرفیت آدمی باقی میماند شاید همت باشد و امید.
۳⃣⬅️ امید به فردایی بهتر و عاری تر از هرچه نباید باشد. آدمی به امید زنده است. هرچقدرهم غصه های گذشته عذابش دهند قصه های آینده التیام بخش و الهام بخش اند. امروز خیلی ها که شاید حواسمان بهشان نیست کم آورده اند، رنج کشیده اند و ناراحت ، ناراضی و تحت فشارند. این وظیفه تک تک ماست که تا دیر نشده دریابیمشان و برای تاب آوردن در این شرایط مشترک کمکشان کنیم. تاب آوردن تا این عید نشانه ای است برای امیدواری و شاید نزدیک شدن به پایان این تراژدی. زنده بیرون آمدن از طوفانی سهمگین که خیلی ها را بلعیده و گویی خیال سیر شدن ندارد. بقول هاروکی موراکامی : «وقتی توفان تمام شد، یادت نمیآید چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی. حتّی در حقیقت مطمئن نیستی توفان واقعاً تمام شده باشد. امّا یک چیز مسلّم است. وقتی از توفان بیرون آمدی دیگر همان آدمی نیستی که قدم به درون توفان گذاشت!»
۴⃣⬅️ پس این عید راهم امیدوارتر از همیشه خواهیم بود. امیدوار به اینکه ایام تعطیلات عید فطر حداقل در خوزستان افزایش یابد یا عیدی کارگران و کارکنان در این روز پرداخت شود. در شرایط عادی ما در خرمشهر روز عید را غسل میکنیم و اول صبح با جامه های تمیز به اماکن مقدس همیشگی برای بجا آوردن نماز عید میرویم. نماز میخوانیم و با سپاس از رحمت لایزال الهی برای رفتگان طلب رحمت و برای زندگان آرزوی مغفرت میکنیم. پس از نماز به منزل برگشته و مردان با چهره های خندان اصلاح شده، دشداشه های معطر و چفیه های اتوکشیده تن میکنند و ابتدا به دیدار بیوت مذهبی و امام جمعه و سادات مکرم میروند. مراسمی با قدمت و اصیل، در اتمسفری شاد و دوستانه و حضور ثابت گلاب پاش، چای، تسبیح ، دله ی قهوه بر طبق اصول دقیق مهمان نوازی.
۵⃣⬅️ سپس به مضیف، حسینیه یا منزل شیوخ و بزرگان و خویشان رفته، شادباش میگویند. کسانی که کدروتی داشتند را آشتی میدهند و بزرگ منشی ترویج میکنند. “عیدکم امبارک” ، “ایامکم سعیده”، “عساکم من عواده” ، “کل عام و انتم بخیر” را همه جا میشنوی و حس پشتش را درک میکنی. کوچه و خیابانها تمام روز شلوغ و محل آمد و شد بین دوستان و آشنایان و همسایگان است. زنان عرب با عبا و شیله و بوی مسک و دستهای حنابسته و چشمان سرمه کشیده شادی و شیرینی میپراکنند و چه خوشبخت شهری که زنانش شادند. دیدارها رفت و برگشتی ست و چراغِ گُم نام ترین خانه هم به یُمن حبیب خدا روشن میشود. کودکانِ سرخوش از لباس و کفشِ نو و شیرینی و شربت را عیدی میدهیم و نوازش میکنیم. به دست بوسی بزرگان میرویم و میزبان فرزندان خواهیم بود. عطر گلاب و عود و شیرینی میپراکنیم و یاد اهل قبور و خاکِ رفتگان را به گلاب و گُل، تازه میکنیم. هرآنچه داریم در طبق اخلاص تقدیم مهمان میکنیم و سرِ مادر و دستِ پدر را میبوسیم. صبح بزرگان میزبانند و کوچکترها مهمان و عصر به بعد بزرگترها منزل کوچکترها را تفقد میکنند.
۶⃣? اینها اما امسال در زنجیر کروناست و باید از قِبَلِ فضای مجازی عرض ارادت کرد. باید امیدوار و پایدار شانه شویم برای تکیه ی همدیگر و آغوش شویم برای غم همدیگر و دلیل شویم برای شادی همدیگر تا کم نشویم. غم کممان نکند. دیو یأس اسیرمان نکند. هیچ نمیدانیم عید بعدی را خواهیم دید یا نه اما خوب میدانیم زندگی امیدوارانه بسی شریف تر و ارزشمند تر از استیصال از انتظار مرگ است. خوب میدانیم که باید قدر همین روزهای نیم بندو آدمهایش را بدانیم چون این روزها خیلی زود دیر میشود.