روزهای سرنوشتساز ورزش آبادان؛ بسکتبال در رویای صعود، فوتبال در وهم سقوط
به گزارش اینجاخبر علی دایلی خبرنگار آبادانی در یادداشتی به اینجاخبر نوشت :
یکی از شاخصهایی که منجر به جهانی شدن نام آبادان و توجه به پیشینه این شهر را دارای اهمیت میکند، افتخارات ورزشی رشتههای مختلف، استعداد ذاتی ورزشکاران اهل بوم این منطقه و علاقه وافر مردمان این شهر به ورزش است.
این شهر تا پیش از جنگ تحمیلی و مهاجرت اجباری مردم آبادان، همچنین به تبعیت از این موضوع فروپاشی تیمها و ساختار ورزش این شهرستان و متفرق شدن ورزشکاران آن در دوران هشت ساله دفاع مقدس، یکی از ارکان اصلی ورزش کشور در بسیاری از رشتهها، از جمله فوتبال و بسکتبال بود.
ورزش آبادان پس از جنگ تحمیلی، همچون سایر بخشهای این شهر زیرساختهای خود را از دست داده و دست کم یک نسل از مفاخر ورزشی این شهر، تغییر یافته بود و آبادان میبایست با جوانانی گام به عرصههای کلان ورزشی میگذاشت که در شهرهای دیگر پرورش یافته بودند.
اوضاع در دهه ۷۰ گرچه بهواسطه پشتوانه سازی قشر پیش از جنگ و هزینه های دولت خوب بود، اما با آغاز دهه ۸۰ و تغییرات اساسی که گرییان ورزش آبادان را گرفت، آن را از حالت سنتی خارج و وارد فضایی کرد که ذات منطقه به آن سازگار نبود.
رفته رفته رشته مدیریتی تیم صنعت نفت آبادان که تا آن روز در داخل شهر برای آن تصمیمگیری میشد، از هم گسیخت و تا به امروز جز نامی برای دلخوشی جوانان این شهر برای فوتبال باقی نماند.
با آغاز دهه ۹۰، بسکتبال آبادان نیز ظهوری دوباره یافت و به دلیل تمرکز مرکز تصمیمگیری آن در داخل آبادان، یک تیم بسکتبال وابسته به باشگاه صنعت نفت اعلام حضور کرد.
این تیم که در ابتدا با ۳۶ میلیون تومان بودجه کار خود را آغاز کرده بود، در همان ماههای ابتدایی فعالیت از زیر یوغ باشگاه صنعت نفت با آن چارت مدیریتی عجیب خارج شد و تحت هدایت پالایشگاه آبادان قرار گرفت.
همین تدبیر منجر به صعود زودهنگام این تیم به لیگ برتر و کسب عناوینی همچون یک عنوان قهرمانی، دو نایب قهرمانی در لیگ برتر و دو عنوان سومی در رقابتهای غرب و جام باشگاههای آسیا شد.
اما فشارهای مرکزنشینان پس از کسب این موفقیتها منجر به تضعیف این تیم در سالهای بعد شد، به گونهای که علیرغم افزایش چشمگیر بودجههای تیمداری به این باشگاه، با ایجاد محدودیت، اعمال فشار در انتخاب مربی و بازیکن، همچنین جلوگیری از تقویت تیم، منجر به این شد که پالایش نفت آبادان شخصیت قهرمانی خود را از دست بدهد.
این تیم پس از چند سال ناکامی، در فصل جاری نیز در قامت یک مدعی ظاهر نشده و ضعف فنی مشهود این تیم در اکثر باختها، دلیل اصلی ناکامی آبادانیها در لیگ برتر بوده است.
پالایشیها به حکم چیدمان و برنامه فدراسیون بسکتبال، شانس حضور در مرحله پلیآف لیگ برتر را کسب کردهاند و به امید شکست دادن تیم مهرام، رویای حضور در جمع چهار تیم پایانی را در سر میپرورانند، رویایی که در فصول گذشته، جزو بدیهیات این باشگاه محسوب میشد و هواداران این تیم به کمتر از قهرمانی رضایت نداشتند!
حالا، مهرام تضعیف شده تبدیل سد بزرگی برای پالایشیها برای مرحله بعد شده، گرچه با تدابیر بیشتر و عملکرد بهتر فنی، میتوان گفت که نگاه آبادانیها به فراتر از این مراحل است! اما سرمربی این تیم نشان داده که دنیای کوچکی برای بسکتبال آبادان ایجاد کرده که عبور از مرحله پلیآف باید برای دوستداران این تیم آرزو باشد.
در فوتبال نیز، صنعت نفت آبادان پس از اینکه سالهای سخت دهه ۹۰ را پشت سرگذاشت، با آغاز قرن جدید مشکلات این تیم نیز نو نوار شد و علیرغم چالشهای مالی که در همه فصول یار و همراه این تیم بود، معضلات مدیریتی نیز در بدنه باشگاه به عنوان دشمن اصلی بر سر راه موفقیت این تیم، سبز شد.
عدم ثبات در کرسی مدیرعاملی این باشگاه و معرفی چهار سرمربی در یک فصل، گواه سومدیریت، نبود علم کافی برای تصمیمگیری و تشتت در مراکز تصمیمسازی، باعث شد تا در این آوردگاه، هر فرد دارای مسئولیتی در این باشگاه به خود اجازه دهد در همه امور نظر داده و با احساسات هواداران بازی کرده و سرانجام از زیر بار مسئولیت، شانه خالی کند.
حالا این تیم در فاصله ۵ هفته مانده تا پایان رقابتهای لیگ برتر، در وهم سقوط بهسر میبرد، واهمهای که هواداران این تیم بسیار زودتر به آن پی برده بودند اما همین مدیران بیگانه با جامعه هدف، توجهی به آن نداشتند.
مردم آبادان و هواداران این تیم، بدون داشتن جایگاه قانونی در این باشگاه و بدون انتفاع مالی، بارها و بارها مدیران این تیم را از خطر سقوط و هراس از هدر رفت زحمات و منابعی که صرف سرپا ماندن این تیم شده با خبر کردند، اما مدیران این تیم و در راس آن، اعضای هیات مدیره یا نخواستند که این گوشزدها را بشنوند، یا علم عمل به این گوشزدها را نداشتند.
این تیم فردا در کرج مهمان پیکان خواهد بود و ارکان مختلف شهر آبادان برای حمایت از این تیم متحد شدند.
رسانهها قلمهای حمایتی میزنند، رسانه ملی در خارج از حدود مسئولیتی خود این دیدار را پوشش تصویری خواهد داد، سازمان متولی منطقه اروند از این تیم حمایت مالی صورت داد و برای پیروزی در دیدارهای باقیمانده پاداش تعیین کرد، مسئولان این شهر برای انتقال هواداران به کرج در راستای حمایت از این تیم گام مثبت برداشتند، اما همه این فعل و انفعالات در صورتی کارگر خواهد بود،که چیدمان ضعیف و حاصل عملکرد این مدیران در این فصل، توانایی تقابل با حریفان را داشته باشد!
شهری که روزگاری، دغدغهاش دفاع از مرزهای این میهن پهناور بود و یکتنه در مقابل دشمنی تا بن دندان مسلح ایستادگی میکرد، شهری که بسیاری از مفاخر خود را بدون هیچ امکانات و منابع مالی روانه میادین بزرگ کرد، کارش امروز به جایی رسیده که برای بقا و یا صعود تیمهایش چشم به تدبیر چنین مدیران و مربیانی با در اختیار داشتن چنین بودجههای کلانی دوخته است.
ورزش آبادان، به همین جهت روزهای سرنوشت سازی را در پیش دارد چرا که اگر ویترینهای این ورزش به پرتگاه سقوط و یا عدم صعود برسند، چه بسا شاخص امید در میان جوانان کاهش یابد و دوباره، هزینهها و اهتمامی که باید صرف رسیدگی به محرومیتهای ورزش این شهر شود، مدیران بیکفایت و مربیان فاقد علم و آگاهی را به عنوان اقلام بازار راکد بی لیاقتی را فربهتر از قبل کند.