بچه های غمگین شط خرمشهریم
به گزارش اینجاخبر اینها وسایل بازیی ست که جمعی از هنرمندان و خیرین چند روز پیش به کودکان خرمشهری اهدا کردند و آنچه میبینید بازی و شادی کودکان حاصل از این اهداست. ماهم بعنوان شهروندان خرمشهری از این هدیه خرسندیم و سپاسگزار اما راستش را بخواهید هرچه فرزندانمان قهقهه زدند ما افسوس خوردیم. افسوس چیزهایی که باید چندین برابر اینها میداشتیم و به هزار دلیل نداریم. افسوس روزهایی که خرمشهر خود ، آبادگر دیگر شهرها میشد و برکتش حتی به تهران هم میرسید و امروز حتی مرکزش بدیهی ترین چیزها را باید عاریه بگیرد.
? کودکانمان خندیدند و ما هراسان به آینده شان در این شهر نگریستیم . وقتی می اندیشیم قرار است در شهری بزرگ شوند که از بلندای شکوهش خاطراتی مبهم بیش نمانده، شهری که مین های ضدنفرش پدرانمان را کشت و مین های محرومیتش آرزوهای ما و فرزندانمان را ، شهری که حتی بازی کودکانش به کمک خیرین گره خورده و هشت هوا و آبش هم گروی نُه است، شهری که عقربه ی ساعت در آن برعکس میچرخد …
? آری ، ما بچه های غمگین شط خرمشهریم که صدایمان از حنجره ی #محسن_چاوشی درآمد ، همان ها که تمام دنیامان قد آبادان است، همان ها که هرکجا هم برویم غریبیم. همان ها که پدر و مادرمان اینجا بودند ، هستند و خواهند بود ، همان ها که مُرده و زنده، تشنه لب دنبال خاک خوزستانیم ، همان ها نه به حرف ، که به عمل هر روز ثابت میکنیم ماندن و مُردن را در خاک خودمان بیشتر دوست داریم.
? اما حق ما این نیست. این نبود و نیست. حق ما نیست بعد از هشت سال جنگ وارث هشتاد سال محرومیت باشیم. حق ما نیست بی آب، بی برق، بی هوا، بی دلسوز، بی نفت، بی اشتغال ولمان کنند گوشه ی دنیا دقیقا زیر پونز نقشه. حق ما نیست تنها توی دردهای خودمان دست و پا بزنیم وقتی هشت سال سپر بودیم برای دردهای کشور. حق ما نیست بچه های غمگین شط باشیم. حق ما نیست فقیر باشیم . حق ما نیست نیازمند اسباب بازی کودکان باشیم.
? کاش روزی چاوشی از بچه های شاد شط بخواند. اصلا بیاید خرمشهر بالای همین پارک کنسرت بگذارد. تمام بلیطهایش را هم خرمشهری ها بخرند و هدیه دهند. کاش روزی بیاید خرمشهر هی پشت سرهم برای بچه های ایران پارک بازی هدیه کند. کاش روزی بیاید بچه هامان روی تاب و سرسره ی خودمان بازی کنند.